نگاهی به کتاب «هزاره‌ها دراسکاندیناوی» نوشته تقی واحدی

ساخت وبلاگ

نگاهی به کتاب «هزاره‌ها دراسکاندیناوی» 

شناسنامه؛ هزاره های اسکاندیناوی

نویسنده؛ محمد رضا ضیایی

موسسه انتشارات مقصودی/ کابل

چاپ سوم؛ خزان۱۳۹۸

نشر کتاب «هزاره ها دراسکاندیناوی» درخزان ۱۳۹۸ ازسوی انتشارات مقصودی درکابل، با استقبال نسبتا خوب فرهنگیان هزاره مواجه شد. سابقه شناخت من ازنویسندۀ این کتاب محمد رضا ضیایی، توضیح می دهد که نه با یک نویسنده حرفه یی بلکه با مردی روبروهستم که اشتیاق خستگی ناپذیری به کارهای اجتماعی وحمایت ازتلاش های فرهنگی دارد، ونویسندگی و تحقیق، بخش تکمیلی فعالیت های فرهنگی او را شامل می شود. سفرها ومصاحبه های پرشمار او که در این کتاب انعکاس یافته نه به منظورصرفا تحقیق بلکه بیشتر درراستای ایجاد هماهنگی وهمسویی درمیان فعالیت های نسبتا پراکندۀ هزاره های مقیم اسکاندیناوی وکاشتن بذر امید در دل آنان بوده است. اهمیت اصلی کتاب نیز نه به عنوان منبع تاریخی برای نسل های آینده بلکه به منظور بستری از گفتگو برای اصلاح وضع فعلی است. به عبارت دیگر گردآوری و تحلیل مجموعه یی ازاطلاعات ازاین بعد اهمیت بالاتری دارد که همین حالا چی درس هایی می توان از آن آموخت. چنان که خود نویسنده می گوید؛ «جریان مصاحبه ها و گفتگوهایم با این مردم به خصوص با نسل جوان و تحصیل کرده برایم مثل نشستن در کلاس های درس دانشگاه یا یک کتابخانه ی بزرگ بود که از آن ها بسیار اموختم. »  (ص ۲۰۶ )

ویژگی های این کتاب

 ۱ - استفاده ازادبیات عام فهم که تاکتیکی مناسب با موضوعات مطرح شده در کتاب می باشد و به زبان و محتوای این کتاب سازگاری بخشیده. ازآنجایی که مخاطب نویسنده نخبگان فرهنگی نبوده درفصل اول و دوم به مسایلی پرداخته که ربط مستقیمی به موضوع کتاب ندارد و حتی ممکن است برای مخاطب خاص کسل کننده باشد، اما برای خواننده یی که با ذهن نسبتا خالی در این مورد به مطالعه کتاب اقدام می کند، ضروری به نظر می رسد. او باید بداند این قوم چی تاریخچه یی دارد و در تاریخ معاصرش در جغرافیای محوری خود با چی دشواری هایی در عرصه های جتماعی و سیاسی دست و پنجه نرم کرده.

مباحث مطرح شده در فصل های اول و دوم کتاب از آن جهت نیز اهمیت می یابد که به علت های مختلف، هنوز ابری از ابهام بر آنها سایه افکنده و به حد کافی مورد روشنگری قرارنگرفته. ضیایی در فصل اول به نیاز ما به درک روشنی از تاریخچه خود پرداخته و در فصل دوم، ناملایمات اجتماعی فراروی ما  در بیش از صد سال اخیر را مرور کرده. ناملایماتی که صفحۀ جدید و پیچیده یی از مبارزه و مهاجرت را برای ما رقم زده؛ مبارزه با رژیم هایی که اگرچه با عنوان های متفاوت اما کمابیش با رویه تبعیض گرا بر علیه ما عمل کرده اند و مهاجرت هایی که چه در داخل کشور و چه در بیرون از کشور، سئوال ها و چالش های جدیدی فراروی ما خلق کرده؛ اینکه جوهر هویتی ما چی هست و اولویت های ما برای حفاظت از خود در برابر تهدیدها و در عین حال مشارکت در روندهای عمومی چگونه باید رقم بخورد؟

۲ـ ضیایی در چگونگی طرح این مسایل و یافتن پاسخ ها هم در موضوع تاریخچه و هم در موضوع مهاجرت کوشیده نگاه واقع بینانه و روایت ژورنالیستی داشته باشد. او پس از این دو فصل که به نوعی حکم مقدمه را دارد، وارد موضوع اصلی بحث کتاب شده که چگونگی زیست هزاره ها در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشورهای موسوم به اسکاندیناوی است. در این کشورها برای مهاجرین هزاره مثل هر کتله مهاجری سئوال اصلی نحوه روبرو شدن با فرصت ها و تهدیدهای ناشناخته در جامعه میزبان است. چقدر باید به خواست جامعه میزبان برای مدغم شدن آمادگی گرفت و تا کجا به امر حفاظت از سنت ها و باوری خود همت گماشت. و آیا این دو موضوع اصولا قابل جمع هست؟ پاسخ مهاجران هزاره به این پرسش ها به طور طبیعی یکدست نبوده است.

 نویسنده کتاب هزاره های اسکاندیناوی با یادآوری اینکه سابقۀ هزاره های مهاجر در اسکاندیناوی بیش از سه دهه نیست و با استناد به پژوهش های میدانی که در میان هزاره های آن خطه انجام داده، از سه گرایش در قبال چگونگی مواجهه با وضعیت تازه سخن می زند؛ ۱ ـ گروهی که پس از رسیدن به کشور جدید، گرفتار ترسِ از دست دادن ارزش هایی که به آن ها اعتقاد دارند، شده اند و نگران آینده ی خود و فرزندان شان می باشند، گروه دومی که بر عکس گروه نخست، نسبت به کشور میزبان هیچ گونه هراسی احساس نمی کنند و پس از رسیدن به آن کشور، دل بستۀ فضای تازه اش شده اند و تلاش می کنند تا هرچه زودتر خود را با رنگ و فضای آن همسان سازند و سرانجام گروه سومی که تلاش دارند ضمن حفظ ارزش های فرهنگی، تاریخی و اعتقادی شان آن ها را به گونه ای با ارزش های جامعۀ جدید سازگار کرده و از فرصت های به دست آمده برای کسب توانمندی های علمی به خوبی استفاده کنند. (ص۱۰۱ )

ضیایی تلویحا با گروهی همدلی بیشتر نشان می دهد که به برداشت او ادغام در جامعه میزبان و حفاظت از ارزش ها و هنجارهای خویش را قابل جمع می داند. به نظر او چون که در کشورهای اسکاندیناوی به ارزش کثرت گرایی فرهنگی اهمیت می دهند، بنا بر این تسهیلات فرهنگی و قانونی وجود دارد که بتوان بدون هزینه های زیاد روانی و مادی، هم داشته های خود را حفظ کرد و هم وارد پروسۀ ادغام اجتماعی شد. او در این زمینه سخن داکتر عزیزه عظیمی ارزگانی یکی از مهاجران هزاره مقیم دانمارک را می آورد که با اشاره به مسئلۀ ادغام در جامعۀ جدید، در باره نگاه جامعۀ میزبان به خرده فرهنگ های مهاجر می گوید: « زمانی که دخترم را در کودکستان ثبت نام می کردم، مسئولین کودکستان برایم یادآور شدند که بهتر است در خانه با فرزندتان به زبان مادری گپ بزنید.» داکتر عزیزه با استناد به این خاطره و برشمردن دلایلی دیگر می گوید: «حفظ داشته های فرهنگی و تاریخی، مانع خوب ادغام شدن ما در جوامع جدید نمی شود.» (ص۹۹ )

ضیایی در همین ارتباط و باز هم با لحن همدلانه مفهوم ادغام را به نقل از سکینه رسولی دانشجوی سال اول دانشکدۀ طب دانشگاه اوپسالا این گونه نویسد: «تعریف ادغام این نیست که هرچه فرهنگ داریم فراموش شود بلکه این است که ذهن خودمان را برای یادگیری و شناخت یک فرهنگ دیگر و آداب و رسوم آن باز کنیم و با ذهنیت قبلی با افراد جامعه ای که در آن زندگی می کنیم برخورد نکنیم.» (ص۹۹ )

 

فعالیت های نسبتا خوب فرهنگی و حضور کمرنگ سیاسی و اقتصادی

ضیایی با اشاره به حضور نسبتا خوب شخصیت های فرهنگی در میان هزاره های این سه کشور، فعالیت های سیاسی و اقتصادی هزاره ها را در مجموع کمرنگ می داند و می کوشد با انعکاس دیدگاههای برخی از هزاره ها، به ریشه یابی این وضعیت بپردازد. مثلا از محمد قنبری زادۀ ارزگان و اکنون ساکن کپنهاگن که در سازماندهی کارهای شراکتی و تجاری هزاره ها تجربه دارد، در همین رابطه نقل قول می کند: «هزاره ها توان راه اندازی شرکت های تجارتی را دارند، اما هنوز از تبعیض هایی که در زمینه های مختلف زندگی دیده اند، رنج می برند و نسبت به کارهای دسته جمعی اطمینان لازم را به دست نیاورده اند. به این مردم آنقدر خیانت و ستم شده که هنوز هم از خود و سایه ی خود می ترسند.» (ص ۱۳۷)

این فقدان اعتماد به نفس در کنار نبود یک دیدگاه استراتژیک عامل بی ثباتی فعالیت های هزاره ها در عرصۀ سیاسی نیز گردیده است. ضیایی از نهضت مدنی نام می برد که در سال ۱۳۸۲ ، به وسیلۀ جمعی از روشنفکران و فعالان سیاسی و فرهنگی هزاره به میزبانی هزاره های مقیم دانمارک بنیان گذاری شد اما علی الرغم آغاز خوب، بعد از چند سال فعالیت منحل شد. (ص ۱۴۴)

عدم گرایش به کارهای گروهی عامل دیگر حضور کمرنگ هزاره ها در بخش های مدیریتی بوده است. ضیایی از میرحسین نوری فلمساز و بازیگر و ساکن گوتبرگ سویدن نقل می کند که حضور هزاره ها در مراکز اداری و فرهنگی سویدن را رضایت بخش نمی داند و استدلال می کند؛ «متاسفانه ما مردم تا حالا ثابت کرده ایم که در انجام کارهای گروهی قدرت مند نیستیم.»

ضیایی حتی وقتی از ورزش هم سخن می گوید، حکایت از چنین وضعیتی دارد؛ «هزاره های مقیم سویدن در حوزه ی ورزش تلاش های فردی مهمی داشته و جوانان شان در ورزش های مختلف به خوبی خود را نشان داده... با وجود این موفقیت های فردی، تا هنوز به جز مواردی خیلی معدود، به تشکیل تیم، یا باشگاه ورزشی اقدامی نکرده اند. (ص۲۱۶ )

بررسی او در حوزۀ اقتصاد نیز وضعیت مشابهی را به نمایش می گذارد؛ «بررسی ها نشان می دهد که در میان هزاره های مقیم اسکاندیناوی به جز افراد و اشخاصی که به طور انفرادی به کارهای تجاری و اقتصادی پرداخته اند، از کارهای منظم شرکتی و جمعی اقتصادی خبر و نشانی دیده نمی شود. (ص ۲۲۰) امری که از دیدگاه نگارنده کتاب، علاوه بر عوامل ذکرشده، اسباب دیگری همچون هراس از شکست و  عدم نگاه تخصصی هزاره ها به سیستم پیچیدۀ کار بازار نیز در شکلگیری آن دخیل است. 

ضیایی به بهانه های مختلف و به کرات اشیاق شدیدش را به تحصیلات عالی هزاره ها و فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی آنها آشکار می کند. او در این راستا حتی آمار تحصیلات برخی از خانواده های موفق را نمونه می آورد. یا در جایی می نویسد؛ «اکنون صدها جوان دانش آموخته و تحصیل کرده ی هزاره در کشورهای اسکاندیناوی با به اتمام رساندن دوره های مختلف دانشگاهی در رشته های تخصصی شان مشغول به کار شده اند... در طول پژوهش دریافتم که نزدیک به یک صد نفر از زنان، مردان و جوانان هزاره به عنوان پزشک و معاون پزشک در سه کشور اسکاندیناوی مشغول به کارند. به همین تعداد نیز مهندس هزاره در این کشورها تحصیل کرده. (صص ۲۸۹  ۲۸۸ )

اما رویکرد واقعبینانۀ ضیایی به وضعیت باعث شده که علی الرغم آن اشتیاق شدیدش، به فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی و تحصیلات عالی هزاره ها در اسکاندیناوی نمره متوسط بدهد؛  «به رغم درک ضرورت امر تحصیل و تاکید بر آن از سوی اکثریت مهاجرین، در عمل اما بررسی های نگارنده نشان می دهد که هزاره های مقیم اسکاندیناوی در زمینۀ استقبال از تحصیلات عالی و ورود به دانشگاه ها عملکرد متوسط و رو به پایین داشته اند. .. عمل کرد هزاره های مقیم کشورهای اسکاندیناوی در مسایل اجتماعی و ادغام شدن در جامعه ی کشورهای میزبان در مواردی چون وارد شدن به ادارات، احزاب، بازار کار و فعالیت های مشترک اقتصادی نیز کم تر از حد معمول و متوسط بوده است. (ص۲۸۶)

به باور او مرکز گریزی و پرهیز از قدرت در جامعۀ هزاره همچنان یک چالش بزرگ است. هزاره ها گویا عادت کرده اند که همیشه به دور از دولت و قدرت زندگی کنند. (ص۲۸۶) از دید ضیایی، معضل اجتماعی دیگر هزاره ها مسئلۀ ازدواج فرزندان شان است. «سخت گیری در ایجاد پیوندها و مصارف گزاف مراسم عروسی دختران و پسران جوان هزاره به عنوان یک مشکل خود ساخته اما ویران کننده که از رسم و رواج های مخرب گذشته مانده ... مطابق با جامعه ی جدید اصلاح نشده است.» (ص ۲۸۷)

 اما چاره در چیست؟ ضیایی از سید خداداد فطرت استاد سابق دانشگاه های بغلان و بامیان و فعالا مقیم اسکاندیناوی نقل می کند که؛ «ما هزاره ها برای بهتر شدن وضعیت اجتماعی مان باید در شیوه های برخورد با خود، دیگران و کل جامعه که در گذشته سودمند نبوده است، بازنگری کنیم... از افراط و تفریط جلوگیری کنیم و در روابط اجتماعی، شیوه های تساهل و تعامل را در پیش بگیریم تا نقاط نظر مشترک خود را با دیگران دریابیم و آن را به کار ببندیم. (ص۱۸۶) اگرچه نمره متوسط هزاره ها برای نویسنده مطلوب نیست اما قابل درک می باشد. او با مقایسه پایگاه اجتماعی مهاجران هزاره با مثلا مهاجران از کشور ایران یا کشورهای عربی می افزاید؛ «به این ترتیب مقایسه ی آوارگان هزاره با دیگرانی مانند ایرانی ها و عرب ها به هیچ وجه منصفانه نیست.» (ص۲۱۹ ) زیرا به باور او ایرانی ها و عرب ها عموما از پایگاه اجتماعی به مراتب بالاتر و با دانش و مهارت بیشتر اقدام به مهاجرت به کشورهای اسکاندیناوی کرده اند.

جمعیت هزاره ها

نویسنده با اشاره به نبود آمارمشخص ازهزاره های مقیم سه کشور اسکاندیناوی، وتحقیقات میدانی که شخصا انجام داده، جمعیت هزاره های اسکاندیناوی را تا سال ۲۰۱۵ میلادی در حدود ۲۴ هزارنفر تخمین می زند.حدود پنج هزار در دانمارک (ص۱۲۲)، دوازده تا سیزده هزار در سویدن(ص۱۸۳) و بین شش تا هفت هزار نفر در ناروی(ص۲۵۳ ). درحالی که در کشورهای دانمارک و سویدن هزاره ها در نقاط مختلف این کشور پراکنده اند، اما در ناروی بیشتر در پایتخت و حومۀ آن متمرکز شده اند. همانطور که می دانیم در سال 2015 سیلی از مهاجران افغانستانی وارد اروپا و از جمله کشورهای اسکاندیناوی شد که ضیایی با استناد به معلومات سفارت افغانستان در سویدن، تخمین می زند که پس از ان تاریخ تنها در سویدن، نفوس هزاره ها به چهل تا پنجاه هزار نفر رسیده باشد. (ص ۱۶۰ )

در حالی که از دید ضیایی، سیاستمداران و پژوهشگران ناروی نسبت به حکومت کابل و مسئولین فعلی آن نگاه واقع بینانه یی دارند (ص ۲۴۹) و پژوهشگران دانمارکی سابقۀ بیشتری در تحقیقات، ارتباطات و شناخت هزاره ها دارند، اما درک موسسات و ادارات دولتی سویدن از هزاره ها ناقص و غیرواقعی بوده است.( ص۱۷۵-۱۷۴ ) اشاره ضیایی به درک ناقص مقامات سویدن از هزاره ها، هشداری به خود هزاره ها نیز هست که لازم است برای معرفی خود تحرک و تلاش بیشتری انجام دهند. کاری که ضیایی با نوشتن این کتاب سهم پیشتازانه یی در آن گرفته است.

در پایان ضمن مانده نباشــید به دوســت فرهنگی ام محمدرضــا ضیایی، به شــکل گذرا به چند نکته اشــاره میکنم:

۱ ـ بررسی رویکرد هزاره ها در مواجهه با دولت و سایر اقشار جامعه می تواند برای ما درس هایی برای آموختن داشته باشد.

۲ ـ نفس کار ضیایی در نوشتن کتابی راجع به هزاره های یک جغرافیای مشخص، می تواند الگویی باشد برای اینکه به چنین نیازی در باره هزاره های مقیم در کل اروپا، امریکای شمالی، استرالیا، پاکستان، هند، ایران، کشورهای عربی و کشورهای ترک زبان نیز پرداخته شود. چنان که ضیایی نیز در صفحه پایانی بخش اصلی کتابش آرزو می کند در فردایی که خیلی زود فرا می رسد، فرهنگیان و نویسندگان توانای ما آن چه را که شایسته و سزاوار تاریخ مردم هزاره است بنویسند. (ص ۲۹۲ )

۳ ـ شخصا نوعی عشق را در کار او احساس می کنم. عشقی که خود نگارنده نیز بیان کرده است؛ «دل خوشی نگارنده این است که توانسته عشق و احترام خود را به آن چه دوست داشته، ولو به صورت ابتدایی اما با اشتیاق ابراز و اقدام کند.» (ص۲۹۲ ) با چنین عشقی می توان با امکانات اندک مالی نیز به کارهای بزرگی چون نوشتن کتاب «هزاره های اسکاندیناوی» اقدام کرد و خسته نشد.

گرفته شده ازشماره نهم کتاب‌نامه، ماه‌نامه اختصاصی «خانه ادبیات افغانستان»حوت ۱۳۹۹، 

+ نوشته شده در دوشنبه چهارم اسفند ۱۳۹۹ ساعت 15:36 توسط رضا  | 
خبر کوتاه از کتاب هزاره های اسکاندیناوی...
ما را در سایت خبر کوتاه از کتاب هزاره های اسکاندیناوی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rezaziai بازدید : 187 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 20:05